برگزاری نماز عید قربان با امامت حاج آقا احمد روحانی ، روحانی محترم و شخیص روستای چشام به روایت تصویر:
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت انسانی است که پیش از آنکه مسلمان باشد و یا عارف، و یا شاعر و یا حتی حافظ قرآن، انسانی بود به تمام معنای انسانیت، انسان شاید همین بارزه در وجود اوست که هنوز پس از ششصد و اندی که از وفاتش میگذرد نامش در حافظه مردم ایران زمین کهنه نشده و کتابش هنوز از کنار قرآن کنار نرفته و اطمینانی که قلب ایرانیان به گفته و استخارهی او دارند هنوز رنگ نباخته است. سخن از حافظ میگویم و گمان میکنم آنقدر از حافظ شنیده باشیم که نیازمند آن نباشد که بخواهیم سال و مکان تولد و دوره تاریخیای که حافظ در آن واقع شده بود را دوباره مرور کنیم. هرچند پس از این همه تکرار، هنوز هم چارچوبه دقیقی از بیوگرافی و احوال زندگی حافظ در دست نیست، به همان اندازه که طنین اندیشهاش در طی این ششصدساله، در لابهلای وزن و موسیقی و ریتم اشعارش گم شده است.
حافظ بیش ازآنکه ما خیال میکنیم و یا لااقل از شعرهایش برداشت کردهایم انسانی است که نه تنها در زندگی و حیات روزمره غافل نیست بلکه دقیقاً بالعکس، شاید در میان شاعران عارف مسلک- که اتفاقاً همگی متهم به دنیاگریزی و گوشهنشینی شدهاند- کسی به اندازه او نگاه تیز و برندهاش بر روی حوادث اجتماعی اطرافش تاثیر نگذاشته باشد. اگر چه او در سراسر عمر خود یکی دوبار به خارج از شیراز سفر نکرد، اما به واقع مفهوم همان بیت خویش شد که:
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟
واین پایبندی به شهر ودیار مانع از درک عمیق او از زمان ومکان نشد .
اگر شمسالدین محمد یک آدم دیرباور و کهنهرند بود، مطالعهی قرآن از وی فقط یک حافظ میساخت و کارش میشد رونویس کردن کتاب خدا و قرائت و حفظ آن، ممکن بود او را در یک خط دیگر بیندازد، نه در آن که حافظ «حافظ ازآن راه رفت و مفلس شد!» اما طبع او نه معمولی بود نه تسلیمجوی. از این روی مطالعهی قرآن و تأمل در آن وی را با درد واقعی انسان یا درد تعقل آشنا کرد، تعقل در نفس، در احوال انسان که قرآن مکرر مردم را به آن دعوت کرده است، اندیشه در احوال نفس، اندیشه در مبدأ و معاد جزء طبع و نهاد او بود و قرآن هم او را در خط سیر مناسب افکند؛ خط سیر کلام و عرفان.
اگر زیرکانه و رندانه- همانطور که خود حافظ چنین است- نگاه عمیق به اشعار حافظ بیندازیم به اندازهی شاهنامه، در آن حماسه و شکوه موج میزند، منتهی نگاهی میخواهد که از پوسته گل و بلبل و وزن و ریتم و موسیقی شعر حافظ کمی آنطرفتر را هم ببیند.
تاخت و تاز حافظ در اکثر غزلیاتش بر مدعیان دین و دینمداران متظاهر که زهد ریایی را دکان کاسبی خود قراردادهاند، کمتر کسی است که نفهمیده باشد و آنقدر شاهد و مثالش زیاد است که ذکر آنها به درازا میکشد. او میداند که انسان مرغ باغ ملکوت است و چند روزی در این قفس تن زندانی. همین نگاه به دنیای گذراست که او را از سویی یک جبری محض نشان میدهد و از سویی در او چنان ارادهای از تبدیل و تحول دنیا پدید میآورد که حتی کجرویهای چرخ گردون را هم برنمیتابد و در پی افکندن طرحی نو میباشد.
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغراندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی از نو بباید ساخت و ز نو آدمی
مشهور است که دیوان حافظ را خود او گرد نیاورده و نخستین بار توسط یکی از یاران و شاگردان او به نام محمد گلاندام تدوین شده است. منقحترین چاپ دیوان حافظ همان است که علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی منتشر کردهاند.
ترجمه و شرح دیوان حافظ به زبان ترکی و عربی و انگلیسی همینطور تأثیر و نفوذ انکارناپذیر اندیشههای حافظ در ایجاد دیوان شرقی گوته شاعر بزرگ آلمانی محسوس و مشهود است. ولی اینها هیچ کدام وجوه ممتاز حافظ نیستند و آنچه او را قبلهگاه رندان جهان میکند و در اوج تقدس و تعالی قرار میدهد همان شخصیت معنوی و ارادهی فردی بوده که از او مردی کامل و شکستناپذیر میسازد و گفتههایش را چون آیاتی ابدی، روشنیبخش دلهای تاریک و راهنمای گمراهان جهان پرتشویق میکند.
باری، حافظ، همانطور که اعتقاد ملت ماست، لسان غیب است و بازگوکنندهی اخبار غیب، اما بدانیم که ایمان ما به حافظ است که کلام حافظ را وسیلهی رهیابی و خیرمندی ما قرار داده است. «انعکاس کلام وحی در دیوان حافظ که گفت: هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم بدین معنا نیست که حافظ به علت ملازمت دائمی با قرآن، گاه و بیگاه آیات الهی را در کلام خود آورده و از حکایات قرآنی به تلمیح و کنایه یاد کرده است، بلکه سخن حافظ در جوهر ذات، سنخیت با کلام الهی دارد. سخن حافظ از عالم امن و سلام میآید و خود مصداقی از همان پیک نامور است که از دیار دوست رسیده و مردمان را حرز جان و خط امان آورده.» کلام حافظ، آینهای است که هر کس خود را در آن مینگرد و این، خاصیت کلام اهل است.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او درفغان و درغوغاست
ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
تهیه و تنظیم: موسی الرضا ربانی خواه
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
دفتر غزل دوم:کاش کمی بد بودی... / مشخصات نشر: چاپ نخست/ تهران/ بهار 1388
شاعر:عباس چشامی
واقعه
کدام چشم سبب میشود تکان مرا؟
کدام واقعه وامیکند زبان مرا؟
کدام راه کمک میکند به خود برسم
کدام دست به من میدهد نشان مرا؟
چه قدر خندهی مفت و چه قدر گریهی مفت؟
کدام مستی، گِل میزند دهان مرا؟
بریدم از بس تدبیر عافیت کردم
چه وقت باز جنون میبُرد امان مرا؟
خدا به من بدهد لحظهای برای خودم
به دیگران بدهد سهم آب و نان مرا
اگر چه دیده و دانستهام به هیچ عنوان
امید نیست پر و بال بدگمان مرا،
پرنده بودن شاید به خاطرم آمد
اگر به من بنمایید آسمان مرا.
نظر آقای مهدی چشمی درباره عباس چشامی:
تصاویری از جشن ولادت ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا در مسجد جامع روستای چشام:
وصیت نامه پاسدار شهید حسن چشمی تاریخ شهادت: 16/12/1366 محل شهادت: سقز
با درود و سلام بیپایان به منجی عالم بشریت و نائب بر حقش امام خمینی، اکنون که این نامه را مینویسم احساس عجیبی دارم که نشئت گرفته از ایمان و اعتقاد قلبیام به پروردگار.
همه چیز برایم معنی خاصی دارد، تجدید وضو ساختهام، از پروردگار میخواهم این بنده حقیر و ذلیلش را که اتکایش فقط با اوست مورد لطف و مرحمت قرار دهد و از گناهانم بگذرد. خدایا تو گفتی " ان تنصرالله ینصرکم و ... " دین مرا یاری کنید تا شما را یاری کنم. من صرفا به دین جا، این محیط معنوی و باصفای جبهه آمدهام و از درگاهت طلب آمرزش و عفو دارم و امید دارم بنده حقیر خود را در ردیف خاص بندگانت قرار دهی. به پدر و مادرم نیز سلام گرمی از سرزمین خونین کردستان عرض میکنم، خدا را شکر کنید که توفیق بزرگی نصیبتان گردیده و من نیز شکرگذارم که زحمات شما را قدردانی میکنم. پدر و مادر عزیزم با زحمات بیوقفه شما بود که من چنین لیاقتی یافتم تا بتوانم سربازی از لشکر صاحبالزمان(عج) باشم. پس شما دین خود را خوب ادا کردهاید و امانتی که خداوند داده بود به پیشگاه مقدسش تقدیم نمودید. پدر و مادر عزیز که فرصت نداشتم تا خدمتگزار شما باشم و زحماتی که در حق من کشیدید جبران نمایم. این را بدانید که پروردگار ذوالجلال خود چنان صبر و اجری به شما عزیزان بدهد که راضی و خشنود شوید.
اما تو ای همسرم این را بدان که به همسران شهدا پیوستی و این امتیاز و شرافت را پیدا نمودی که با خانوادهی معظم شهدا، همنشین شوی ولی تو تنها نیستی که امانتدار خود را فدا کردی، هزاران نفر از زنان عزیزان خود را فدا کردند، در هنگام فراغت یادی از حضرت زینب(ع) نما که چگونه رسالتش را در قبال شهدای کربلا به اتمام رساند. شما سرافراز باشید که شکست واقعی از آن دشمنان است.
در آخر از همگی می خواهم که این بندهی حقیر را هلال نمایید و برایم دعا کنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
نازم به حسن زین همه اخلاص خداداد / یادش همه دم در دل یاران
چند روزهی عمر گذرا را چه نکو زیست / در دامن مادر گه حسن را چه نگو زاد
این چند صباحی که به دنیای عدم بود / جز خاطرهی خوش به بر جامعه ننهاد
دل ریش شدند مادر و خواهر زفراغش / عمری پدرش زین غم جان کاه بیفتاد
احسن به حسن بود به گفتار و به کردار / غمخوار برادر بود و از پای نیفتاد
سرباز وطن بود به پاس وطن خویش / اندر ره دین هدیه به جانان سر و جان داد
اندر دم نوشیدن آن شهد شهادت / گفتا: سر و جانم به فدای وطنم باد
یک روز مانده به شهادتش با چند تن از همرزمانش برای اصلاح سر و صورت و نیز برای خرید حنا و شیرینی به شهر سقز میروند. در برگشت به پادگان فرمانده پادگان از او میپرسد داستان این خریدها چیست؟ ایشان در جواب فرمانده میگوید امشب میخواهم جشن بگیرم چون قرار است فردا به شهادت برسم.
دست و پای خود را حنا میگیرد و همرزمانش را شیرینی میدهد و فردای آن روز بر اثر حمله هوایی که صورت میگیرد سخت زخمی میشود و با جراحاتی که در بدن دارد درون آمبولانس مینشیند به او میگویند که این آمبولانس مخصوص شهداست و شما را باید در آمبولانس مجروحین قرار دهیم. ولی ایشان نمیپذیریند و با اصرار میگوید که من امروز به شهادت میرسم و مرا با شهدا ببرید. بالاخره ایشان سوار بر آمبولانش شهدا تا پشت خط میآید و در بیمارستان صحرایی بستری میشود. با حمله هوایی دشمن به بیمارستان ایشان با زخم هایی که در سر و پهلویشان ایجاد میشود به درجهی رفیع شهادت که آرزوی دیرینشان است نایل میشوند.
تشکر و قدردانی از خانواده شهید گرانقدر که این اسناد را در اختیار ما قرار دادند.
تنی چند از جوانان موفق کنکور 90 روستای چشام:
1. ابوالفضل ساربانی 2000 دکترای دامپزشکی سمنان.
2. جابر چشمی 10000 کارشناسی اتاق عمل علوم پزشکی سبزوار.
3. خانم چشمی 5000 پرستاری علوم پزشکی سبزوار.
چند سالی بود که برخیها در صدد بودند تا با تاسیس آشپزخانه در روستای چشام مایه خوشحالی مردم شوند، اما به نتیجه نمیرسید؛ تا اینکه این طرح در ذهن خانوادهای متدین و مردمدار و محترم خطور کرد و با عزم و اراده و تلاش و پشتکار فراوان بالاخره به نتیجه رسید و اولین آشپزخانه عمومی در سطح منطقه داورزن هم در روستای چشام افتتاح شد. بنا به گفته علیرضا قربانپور سرآشپز و موسس این آشپزخانه مساحت این طرح 100 متری با ساخت و ساز و نیز خرید وسایل مورد نیاز 15000000(پانزده میلیون)تومان شده که خوشبختانه هیچ نهاد و مسئولی مساعدت مالی و زبانی که مایه دستگرمی ما باشد،انجام نداد گر چه ما بدون هبچ چشمداشتی این طرح را شروع کردیم و با عنایت پروردگار به سرانجام رساندیم.
افتتاح این طرح مصادف بوده با ماه مبارک رمضان و این برادر عزیز این شایستگی را داشته که غذای افطار و سحری روزهداران را تهیه کند.
در حال حاضر روزانه حداقل 100 تا 150 غذا در روز فروخته میشود که با توجه به شروع کار و نداشتن امکانات لازم برای تبلیغات خدا را شاکرند و سپاسگذار.
لیست غذاهای موجود:
چلوجوجه؛ چلوکباب؛ چلومرغ؛ چلوقیمه؛ چلوگوشت و انواع ساندویچ سرد و گرم.(قیمت غذاها با توجه به بیثباتی قیمت برنج و گوشت درج نشده است)ولی در حال حاضر قیمت غذاها از 1400 تومان تا 2400تومان میباشد.(ضمنا برای مجالس این قیمتها توافقی است).
آشپزخانه برادران قربانپور (تلفن 09157700040)
آدرس: روستای چشام، ابتدای ورودی شهرک، جنب استادیوم ورزشی روستای چشام.
مراسم شهادت امام جعفر صادق(ع) رئیس مذهب تشیع به روایت تصویر:
ارسالی از: کانون فرهنگی هنری روستا
تاثیر رمضان در تحول روحی شاعران
منابع و مآخذ
قرآن کریم - تهران: انتشارات جاویدان - چاپ سوم 1372
آیینه آفتاب - تالیف: مشفق کاشانی و محمود شاهرخی، تهران: نشر اسوه - چاپ اول 1369
آیینه مهر - تالیف: اکبر بهداروند - تهران: نشر چکامه - چاپ اول 1369
الفتوح - ابن اعثم کوفی - تصحیح: غلامرضا طباطبایی مجد - تهران: انتشارات انقلاب اسلامی - چاپ اول 1372
چهارده ماه شب چهارده - محمدجواد قائمی - تهران: انتشارات کیهان - چاپ اول 1375
دیوان حافظ - تصحیح بهاءالدین خرمشاهی - تهران: نشر نیلوفر
دیوان حکیم خاقانی شروانی - تهران: انتشارات سنایی
دیوان حکیم سوزنی سمرقندی - تهران: انتشارات امیرکبیر – 1339
دیوان شاه نعمت الله ولی - تهران: نشر طلوع - چاپ پنجم 1370
دیوان حکیم ناصر خسرو قبادیانی - تهران: نشر چکامه - چاپ اول 1361
دیوان مسعود سعد سلمان - تهران: انتشارات امیرکبیر
دیوان نزاری قهستانی - تصحیح: دکتر مظاهر مصفا - دکتر محمود رفیعی - تهران: انتشارات علمی
رمضان در فرهنگ مردم - مولف: سیداحمد وکیلیان - تهران: نشر سروش، چاپ اول 1370
شاهنامه فردوسی - حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی - تهران: انتشارات امیرکبیر
فرهنگ فارسی معین - دکتر محمد معین - تهران، انتشارات امیرکبیر - چاپ سیزدهم 1378
کلیات سعدی - تهران: انتشارات اقبال - چاپ اول 1363
گوهر عشق - مولف ضیاءالدین ترابی - تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - چاپ اول 1375
و دیوان سایر شاعرانی که اشعارشان مورد استناد قرار گرفته است ...
تهیه و تنظیم: موسی الرضا ربانی خواه (کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی)
روزه
حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی:
همان بر دل هرکسی بوده دوست نماز شب و روزه آیین اوست
حکیم ناصر خسرو قبادیانی:
چون روزه ندانی که چه چیزست چه سودست بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
خاقانی شروانی:
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه که مریم عور بود و روح تنها
سعدی شیرازی:
که سلطان از این روزه آیا چه خواست که افطار او عید طفلان ماست!
خواجه حافظ شیرازی:
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد
فرخی سیستانی:
به فال نیک تو را ماه روزه روی نمود تودور باش و چنین روزه صد هزار گذار
مسعود سعد سلمان:
نزد خداوند عرش بادا مقبول طاعت خیر تو و صیام و قیامت
مولانا جلال الدین محمد مولوی:
نی تو را هر شب مناجات و قیام نی تو را در روزه پرهیز و صیام
حکیم اوحدی مراغه ای:
روزه دار و به دیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران
امیرخسرو دهلوی:
نی کار مرد روزه همت شکستن است گر خضر آبش آرد عیش جوان کند
ادامه دارد ...
تهیه و تنظیم: موسی الرضا ربانی خواه (کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی)