«داورزن» غربی ترین نقطه خراسان رضوی با هزاران سال قدمت تاریخی برای بیشتر مردم آشنا نیست.
بخش داورزن با 40روستا و 50 هزار نفر در غرب شهر سبزوار واقع است که بیشتر روستاهای آن در حاشیه محور اصلی تهران - مشهد و در کنار جاده قدیم ابریشم قرار دارند.
این بخش با آب و هوایی معتدل دارای آثار تاریخی، مذهبی و دیدنی فراوانی است.
قدمت بخش داورزن به مرکزیت شهر فعلی داورزن مربوط به دوران پیش از اسلام است که خرابه های کپرنشینی موجود در نقاطی از بخش دلیل بر این مدعاست.
مساجد تاریخی روستاهای پایین ده مزینان، ریوند، چشام و مسجد جامع شهر داورزن نیز با قدمتی بسیار زیاد و با معماری اسلامی در این بخش قرار دارد.
تردد سالانه حدود هفت میلیون مسافر و زائر بارگاه حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) از مسیر این بخش حال و هوای خاصی به این بخش داده است.
چشام، روستایی از توابع دهستان کاه بخش داورزن شهرستان سبزوار است. روستای چشام که اهالی سبزوار به آن «چِشُم» و ساکنان محلی به آن «تیشون» نیز میگویند در 55 کیلومتری جنوب غربی سبزوار در 43 کیلومتری جنوب داورزن و در جاده تاریخی باشتین واقع شده است.
این روستا در طول جغرافیایی 2/57 و عرض جغرافیایی 10/36 و ارتفاع متوسط 845 متر نسبت به دشت اطراف است که موقعیت طبیعی دشتی دارد و کوه مریان با ارتفاع 1017 متر در 5 کیلومتری شمال شرقی آن قرار دارد
شغل عمده ساکنان آن زراعت،باغبانی، دامداری، صنایع دستی و کارگری است و محصولات عمده کشاورزی این منطقه گندم، جو، زیره، پنبه است که همه به صورت آبی کشت میشود.
روستای چشام به دلیل بافت تاریخی ارزشمند و قابل توجه، بسان دیگر روستاهای سبزوار با وجود پیشرفت معماری امروزی هنوز بافت خود را حفظ نموده است. چشام دارای پیشینه بلند فرهنگی و دارای چند بنای ارزشمند تاریخی است که از آن جمله میتوان به مسجد جامع، بقعه امامزاده سید ناصر بن محمد، حمام قدیمی روستا، قلعه و خندق، تپههای باستانی فاریاب و خواجه حسین و ... اشاره کرد. چشام قدمتی بالغ بر 15 قرن دارد.
بر اساس سرشماری سال 1386 جمعیت چشام 750 خانوار برابر با 3574 نفر است که بیش از 70 درصد آنها باسواد هستند. جمعیت دانشآموزی، دانشجویی و اقشار فرهنگی و مدیران دولتی برآمده از اهالی این روستا نیز در میان روستاهای بخش و مناطق همجوار قابل توجه و سرآمد است.
همچنین پیشینه فرهنگی و تمدنی این روستا از موضوعات مهم و درخور توجه است که نباید از آن غافل بود. نگاشتههای تاریخی معتبر از قدمت این روستا سخن گفته اند. برای نمونه بیهقی در تاریخ بیهق با اشاره به بخشهای دوازدهگانه سبزوار آن زمان، بخش نهم آن را بخش کاه به مرکزیت چِشُم دانسته و از روستاهایی در این بخش یاد میکند که هنوز هم پابرجاست. این موقعیت ویژه موجب شده تا این روستا در گستره تاریخ مهد عالمان و اندیشمندان بزرگی باشد که هرکدام سهمی در دانشافزایی مسلمانان و پیشرفت علوم دینی و تربیت شاگردان و هدایت فکری مردم داشتهاند
برخی از بزرگان سبزوار به این روستا منسوباند؛ که از آن جمله میتوان به فرهیختگان زیر اشاره کرد:
1ـ الشیخ ابو عبدالله محمد بن عمبره البیهقی الچشمی: او در چشام متولد شده و از محضر علی بن الحارث الجیباری استفاده کرده و کتابی با عنوان شرح حماسه داشته است
2ـ الشیخ ابوالقاسم یوسف بن یعقوب البیهقی الچشمی: او در چشام چشم به جهان گشوده و از نزدیکان سلاطین و حاکمان بوده است. گویند که در ادبیات دستی داشته و نیاکانی خوب و اصیل داشته است.
3ـ الحاکم الامام ابو سعید المحسن بن محمد بن کرامه البییقی: مولد و منشاء او چشام بوده است. او در فقه و اصول کتابهای بسیاری نگاشته است؛ مانند: عیون المسائل، شرح العیون و تحکیم القول. همچنین تفسیری در قرآن در بیست جلد نوشته است.
4ـ وحید الدین علی بن ابراهیم الکاتب: او در چشام متولد شده و در سبزوار نشو و نما یافته است. او اشعاری زیبا دارد. وحید الدین سه بار توفیق زیارت بیت الله و روضه منور نبوی را یافته است
5ـ خمیریان: خانواده و تبار خمیریان در چشام زندگی میکردهاند و بزرگان بسیاری از میان این خانواده پا به عرصه وجود نهادهاند. فرهیختگانی چون ابوعلی خمیر و فرزند و نبیره اش ابوالعباس احمد بن علی خمیر و محمد بن الحسین بن خمیر که همگی از بزرگان روزگار خویش و شاعر بودهاند.
و ...
موقعیت ویژه این روستا و وجود عالمان و اندیشمندان که به برخی از ایشان اشاره شد فضای فرهنگی و تمدنی این روستا را در طول تاریخ رنگ و بویی دیگر بخشیده است. وجود بقعه منوز امامزاده سید ناصر و بنای تاریخی آن و بنای مسجد جامع چشام در دوره صفویان، که همگی تا کنون پا برجا مانده است، تنها بخشی از میراث ماندگار فرهنگی و تمدنی و دینی این سامان است. در ادامه با توضیحی اندک از این دو میراث ماندگار با پیشینه این روستا بیشتر آشنا خواهیم شد.
الف) بقعه سید ناصر بن محمد
این بقعه در حاشیة جنوبی روستا واقع شده است. بدنة بنا از بیرون، دارای طرح چهار ضلعی منتظم است که بر روی آن گنبد دوپوش نسبتا بزرگی را برآورده اند . گویند که این آرامگاه بلندترین بنای خشتی دوره ایلخانی است. ارتفاع این بنا از کف مقبره تا سقف 22 متر است. بنای این آرامگاه به احتمال قوی از آثار قرن ششم یا هفتم هجری است
ب) مسجد جامع چشام
مسجد جامع روستا که در مرکز آبادی قرار دارد یکی از مساجد تک ایوانی عصر صفویه است. این مسجد دارای حیاطی مربع شکل به اظلاع 35 متر و یک ایوان جنوبی است که در دو طرف شرق و غرب ایوان چهار شبستان (روی هم رفته 8 شبستان) وجود دارد. دیوارهای جانبی حیاط را غرفههای تزیینی با طاقنماهای آجری پوشانده است. مصالح به کار رفته در تمامی بنا آجر و گچ است و هیچگونه کاشیکاری و گچبری دیده نمیشود.
ساخت این مسجد در زمان شاه طهماسب شروع و در زمان حکومت سلیمان صفوی به اتمام رسیده است. بانی مسجد شخصی به نام حاجی ملک بوده است که ظاهرا در زمان حیاتش ساخت مسجد به پایان نمیرسد و فرزندش حسین این بنا را تکمیل میکند. اطلاعاتی اینچنین را میتوان از شعری که در محراب شبستان غربی با مرکب بر روی کاغت نوشته شده و هر مصرع را در زیر شیشه بر روی دیوار نصب کرده اند و تا کنون باقی مانده است به دست آورد.
این بنا چند سالی است که به علت رطوبت و از بین رفتن مصالح پی ساختمان و طاقنماها شروع به نشست کرده و موجب تخریب ساختمان شده است که با استحکام بخشی پی آن میتوان از تخریب آن جلوگیری نمود.
« ادعونی استجب لکم »
قسمتی از مناجات نامه شهید بهزاد چشمی
خدایا ای آرام بخش دلهای مضطر ای که نتوان تو را وصف نمود
دست این بیپناهان را بگیر.
زنجیرهای گران غفلت و ضلالت بر دلم افتاده و سخت در گمراهی فرو رفتهام. اما اینک
میدانم که جز تو هیچ کس توانایی یاریم را ندارد. چنان مدهوش شدهام که سر از پای
نمیشناسم و ناخودآگاه شیطان مرا بسوی دیگری میکشاند. خدایا اگر من تو را نمیخوانم
، میدانم که تو مرا فراموش نمیکنی. اگر من خویش را از رحمتت دور میسازم تو چنان
مرا در رحمت بیانتهایت غرق میکنی. خدایا دریابم دریابم. خدایا تو خود را به من
بشناسان تا من نجات یابم. خدایا گرههای جهل را از دلم بردار و یقین و علم به خودت
را جایگزین آن فرما. خدایا زبانم را به ذکر خویش پیوسته متحرک بدار و قلبم را به
یاد خویش همیشه زنده و نفسم با یاد خویش و زندان ریاضت و ستم را با یاد خویش معطر
گردان. خدایا راه خواستن حاجت را نیز نمیدانم. قلبم سیاه گشته و اگر اکنون به یاد
تو هستم لطف و مرحمت و بندهنوازی خودت است. خدایا تو به ضعف من بهتر از من آگاهی
و عیبها و گناهان من را بهتر میدانی. خدایا گناهان مرا ببخش و به من نیروی ترک اعمال
ناپسند و زشت را عطا فرما. خدایا درد دلم بسیار و زبان قاصر. تو خود گفتی که مرا
بخوانید اجابتتان میکنم. خدایا نکند که مرا جزو ضالین بسوی آن جهان بکشانی. خدایا
نکند مرا بدون رحمت و بخشش بیپایانت از این جهان پرفریب به سرای باقی هدایت کنی.
خدایا در دل این روسیاه ضعیف را مرهم گذار و او را به نور هدایت خویش منور فرما.
ای رحمان ای رحیم ای ذوالجلال و الاکرام.
صابره چشمی
صابره دختر سیدعبدالرحیم عبرت، از شاعران محلی گوی سبزوار بوده و به سبب سکونت شوهرش در روستای چشم یا چشام فعلی در منطه داورزن سبزوار، دران جا میزیسته و به صابره چِشُمی معروف بوده و در روستای بروغن در همسایگی روستای چشام مدفون است.
پدر ایشان(سیدعبدالرحیم عبرت) پسرسید علی اصغر موسوی، از فضلا و شعرای عارف مسلک دوره قاجاریه و دایی حکیم حاج ملاهادی سبزواری است که حکیم سبزواری در جلسات درس خود، گاهی اشعار داییاش را میخوانده است.
حدود سیزده غزل از وی، در ابتدای دیوان برهان(نواده اش سیدعبدالله برهان) آمده است. عبرت قریب به پنجاه سال امام جماعت مسجد پامنار سبزوار بوده و مردی عالم و زاهد و مورد اعتماد مردم بوده. ایشان پسری به نام سید حسن موسوی و دختری به نام صابره موسوی داشته که صابره پس از ازدواج و به دلیل شغل همسرش که به روستای چشام مهاجرت میکنند فامیلی خود را به چِشُمی تغییر میدهند.
غزل زیر نمونه ای از طبع شیوای وی است:
هزار مدعیام گر زپیش و پس باشد
اگر تا یار منی، مدعی چه کس باشد؟
در آن مقام، که سیمرغ را بسوزد بال
کجا مجال پرافشانی مگس باشد؟
در آن چمن که نباشد مَجال جلوهی گل
چه جای جلوهی خشکیده خار و خس باشد
در آن دیار که پاینده شهریار تویی
چه بیم مُحتَسب و شَحنه و عَسس باشد
در آن نفس که به یاد رُخ تو جان سپُرم
زعمر خویش، مرا بهره آن نفس باشد
زدامن دو جهان دست میکنم کوتاه
اگر به دامن وصل تو دسترس باشد
چه مستیای است بگو عبرت تُرا دریاب
که پیش او همه کس باز هیچ کس باشد.
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای بلاجویان عاشق پرندهتر زمرغان هوایی
باز هم شهیدان مایهی برکت و خیری برای پیشرفت و آبادانی روستای چشام شدند در این راستا بزرگان و اهالی علم روستا بر آن شدند تا با برپایی کنگره شهیدان تحولی شگرف در توسعه روستا بردارند با همکاری آحاد مردم و مسئولین محترم منالجمله شورا و دهیار محترم.
در این رابطه میبایست ضمن قدردانی از کلیه کسانی که این همایش را در فکر و اندیشه خود طرح ریزی و برنامه ریزی نمودند تا فیالحال که در شرف برپایی آن باشیم که طرحهای بسیار جالب و خوبی در کنار آن قابل اجرا میباشد.
در آینده نزدیک طرحهای قابل اجرا را باز خواهیم گفت.
در ضمن سایت مستقلی برای روستای چشام در تمام زمینهها (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... )در دست ساخت داریم که با تکمیل شدن آن اعلام خواهیم نمود.
از تمامی کسانی که طرحهایی منطبق با این عناوین دارند تقاضا داریم تا ما را یاری نمایند.
با آرزوی پیشرفت و آبادانی روستای چشام.