باز محرم رسید
باز قلم باز سیه جامه شد جوشش اشک است کزین خامه شد
باز تراود ز وجودش الم تا بنویسد زخیام وعلم
باز الا قوم محرم رسید موسم غم موسم ماتم رسید
آی شنیدید ایا انجمن قصه ی پر غصه ی تاریک من
قصه ی قربانی آلاله ها قصه ی خون ریزی خون خدا
قصه ی بشکستن عباس را تازه بریدن گل یاس را
مسلم و یک کوفه مهمان شدن عهد شکستن وقربان شدن
زینب و آوارگی کنجی خراب ناله ی طفلان و چشمی پر آب
قصه ی سرهای بریده زتن شادیی شامی در آن انجمن
آی چشمی نگو بیش از این تا ز مصیبت نلرزد زمین
سپاس از ابوالفضل چشمی(عبدالعلا)