السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
دوباره سوگ
دوباره درد و محن
دوباره قصه تنهایی علی شده است
سیاه برگ خجل گشته ای ست این تقویم
که می دهد خبرم از جنایتی سنگین !
و دست بر سر
و چشمان من به خون غلطان
عجیب ! اُمِّ ابیها چرا به خواب شده ست ؟!
صدای هق هق طفلان نورسش آید ،
علی -امام غریبان- غریب تر شده است ...
شبانه غسل و کفن
شبانه گریه سرد
سکوت و بغض ، نای یتیمان او چه می فشرد !...
-علی ،
امام من
ای تک سوار غیرت و درد
" شبانه پیکر من را به خاک بسپارید "
مباد گریه ی طفلان به گوش کس برسد ... .
ولی بگوی مرا ای یگانه یاس کبود
علی ز بعد تو با کودکان تو چه کند ؟
علی یتیم نوازی قشنگ می داند
صدای پای علی آشنای هر خانه ،
و شانه های علی کوه هایی از درد است .
...
دگر تو همدم و هم غصه ی علی رفتی
علی ز بعد تو سر را به چاه خواهد کرد
بسی بنالد از این مردمان ، ولی این بار
تو نیستی که به زخمش نوازشی بکنی...
...
غریب بودن و تنها شدن چه سنگین است !
خدا به داد دل نور چشم تو برسد!
امام غایب ما ، چاه هم ندارد ، آه !
که سر به چاه برد
شرح غصه را گوید
و گرم کار خودیم و هنوز سرگردان ؛
ولی نه ،
اندکی آن سو تَرَک نظاره کنید؛
تمام مردم دنیا ز عشق او مستند .
ببین که مردم هر گوشه گوشه دنیا
تمام محو تمنای قامتش هستند ... .
کجایی منتقم نسل های خون آلود ؟
کجایی مرحم درد گُل لگد خورده ؟
مجال آمدن است ،
قدم به دیده گذار ... .
با تشکر از سید مجید عزیز