سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
لوگوی وب سایت
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

مهمانان امروز :42
مهمانان دیروز :152
کل مهمانان :287590
تعداد کل یاداشته ها : 212
103/9/10
1:18 ص
امکانات وب سایت

چت آنلاین



نیت کنید و اشاره فرمایید


دریافت کد ساعت

..
مشخصات مدیر وب سایت
 
مهدی ربانی خواه[35]
چشام، روستایی است ایستاده بر کرانه کویر سبزوار از توابع بخش داورزن و یکی از چهار روستای بزرگ این بخش دیرینه. با پیشینه‏ای از فرهنگ، ادب و دانش؛ و آمیزه ای از دانایی، دینداری و دردمندی؛ مردمی خونگرم و بافرهنگ و محیطی مصفا و سرسبز. وجود رشته قناتها و باغهای میوه و کشتزارهای سرسبز، کویر را از صورت جغرافیای آن زدوده و ترنم زندگی و شور و سرزندگی را برای مردم به ارمغان آورده است. باشد که پاسش داریم و تداومش بخشیم.

طرح در دست اجرا - کلیک کنین
لوگوی دوستان
 

به یاد : مرحومه عفت رضایی

  بار دیگر دست تقدیر از جفا / برد نیکوتر گلی از نزد ما

دیده انگار از فراغش آبشار  /  سینه از درد خزانش شوره زار

دشت را گویی خزانی در گرفت  /  آن زمان کو چون قناری پر گرفت

باغ گل افسرده از هجران او  /  شاپرک ها جمله سرگردان او

دود آه شاپرک از روی فرش  /  رفت بالا از زمین تا بام عرش

قدسیان خوش آتشی افروختند  /  بوستان عشق ما را سوختند

آتش این عشق دامنگیر شد  /  آخر این بیگانه عالمگیر شد

آتشش در جمع ما چون در گرفت  /  دامن از زیبای بزم ما گرفت

سایبان جمع بد ویرانه شد  /  بزم با شادی همه بیگانه شد

شاپرک زین پس چو من دلگیر شد  /  گریه های غنچه عالمگیر شد

ناله اش تا اسمان ها پر کشید  /  سیل اشکش تا اقاقی ها رسید

در فراغ رقتنش بد سوختیم  /  چشم بر هجران تلخش دوختیم

 سراینده :حسین بروغنی

 


92/1/24::: 7:49 ع
نظر()